«اعتماد به نفس» یکی از مهم ترین و ابتدایی ترین شاخصه های شخصیت کودک است. در نتیجه این اطمینان خاطر است که او توانایی شناخت خود را با صحبت کردن، راه رفتن، جستجو کردن و… به اطرافیان نشان می دهد. همچنین اعتماد به نفس، جدایی از والدین را برای بچه راحت تر می کند؛ او با این که علاقه شدیدی به مادر دارد، اما به خوبی می پذیرد که باید ساعتی از او دور باشد. به علاوه، بهتر می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند.

fist-pump-baby

از زمان تولد تا ۳سالگی، کمتر از اعتماد به نفس صحبت می کنیم و معمولاً خودآگاهی را به بچه می آموزیم. به این معنی که او فردی مستقل از مادر است و همه، ارزش خاصی برای او قائل هستند. درحالی که دقیقاً والدین هستند که این ارزش را به بچه منتقل می کنند.

به طور خلاصه باید گفت که اعتماد بخشیدن به بچه ها یک ضرورت غیرقابل اجتناب است، ما به یک باره شکل نمی گیرد. بلکه شما پدر ومادر عزیز، همیشه باید برای آن، وقت بگذارید.

والدین؛ حالا نوبت شماست!

نقش شما به عنوان پدر ومادر قبل از هرچیز، تشویق و تأیید کودک است تا اعتماد به نفس را در او رشد دهید.

درواقع، کیفیت توجه شما نسبت به فرزندتان، شناخت او به عنوان فردی قابل احترام و دادن شخصیت به او در خانواده جز مسائل مهمی باید از نخستین روزهای تولد او مدنظر داشته باشید.

به لطف این توجه است که اساس امنیت احساسی بچه شکل می گیرد که به نظر میر سد لازم و ضروری است. اما این از خودشیفتگی کافی نیست و والدین باید از این به بعد مسائل را به عهده بگیرند. بسیار مهم است که در این مدت، مرتب به فرزندتان بگویید که او بچه خوبی است و نهایت عشق و محبتی را که نیاز دارد به او ابراز کنید.

اهمیت رابطه قوی و خوب بین شما و فرزندتان به همین دلیل است. زمانی که والدین با بچه صحبت می کنند باید با تمام وجود به او توجه کنند، زیرا متأسفانه در غالب موارد حواسشان پرت است. همچنین نکته مهم دیگر این که دقایقی را از امور زندگی (کار، رسیدگی به منزل، تماشای تلویزیون و…) دست بکشند و به حرف های فرزندشان گوش دهند.

در اصل فرزندان والدین امیدوارکننده و مثبت اندیش هستند که می توانند به خود اعتماد و اطمینان خاطر داشته باشند.

نقش پرستار بچه در اعتماد به نفس او

پرستار کودک شما نیز به نوبه خود در اعتماد نفس دادن به بچه، مسئولیت دارد. بعضی از مادران به خاطر مشغله های شغلی مجبورند فرزندشان را به مربی مهد یا پرستار بگذارند. مسلماً کودک ساعاتی را با او می گذراند و اگر او اهل تشویق و پاداش نباشد، ممکن است در آینده مشکلاتی برای بچه پیش بیاید.

به عنوان مثال، اگر بچه را تنها در رختخواب رها کند، درحالی که بیدار است و یا اهمیت ندهد که کودک چه موقع دوست دارد غذا بخورد یا نه… مصداق همین مسئله است.

بد نیست بدانید که در اکثر مواقعی که بچه دوست دارد پیش پرستارش باشد، درواقع به این خاطر است که مهربانی و محبت او را شناخته است.

ازطرفی اگر مشکل رفتاری در کودک دیدید، بهتر است به رابطه او با پرستارش بیشتر دقت کنید.

شخصیت کودک از نوزادی تا ۱سالگی

گرچه نمی توان کودک را تا قبل از ۳سالگی از تمام جنبه ها تربیت کرد، اما روش برخورد شما با کودک در نخستین سال های تولد، در شخصیت او برای تمام دوران زندگی تأثیر می گذارد.

در طول نخستین سال زندگی فرشته کوچولو، نگاه، نقشی بسیار مهم در رشد شخصیت او دارد. با این که صحبت کردن با نوزاد نیز یکی از ضرورت های غیرقابل اجتناب محسوب می شود، اما اهمیت نگاه بیشتر است. حتماً شما هم تا به حال به این مسئله پی برده اید که فرزندتان عاشق این نگاه هاست. پس چرا زمانی که به او شیشه می دهید چشمتان به تلویزیون است؟!

همچنین زمان عوض کردن یا صحبت کردن با او نیزباید به این پیوند دیداری احترام بگذارید. شیوه بغل کردن کودک نیز یکی از مسائل مهمی است که نباید ساده از کنار آن رد شد. بچه را با عشق، علاقه و به گرمی در آغوش بگیرید. این بهترین حالت برای حمایت و ارتباط برقرار کردن با اوست. به لطف همین مهربانی شماست که کودک احساس اطمینان خاطر و امنیت می کند و این اعتماد در وجودش حفظ می شود. ساک یا کریر بچه فقط وسیله جابجایی اوست و به هیچ وجه جای آغوش شما را نمی گیرد.

از ۱تا ۲ سالگی

در این سن، حرف زدن اهمیت بیشتری از حرکت کردن دارد، زیرا حالا دیگر کودک به خوبی می تواند چهار دست و پا حرکت کند و به هرجا می خواهد برود. از حدود ۲سالگی که کم کم صحبت کردن را یاد می گیرد، برای حرفهای او ارزشی قائل شوید. حتی اگر در ابتدا کلمات را به خوبی ادا نمی کند و بیشتر سخنانش نامفهوم است. شما باید با نگاه و توجیهی مثبت به این مسئله دقت کنید. به عنوان مثال، هرگز با این که مفهوم حرف او را متوجه شدید، کلماتش را تکرار نکنید؛ حتی اگر دلیل شما یاد دادن تلفظ صحیح باشد. به عقیده یکی از روانشناسان، بهتر است کودک را یک ماشین سخنگو تصور کنید.

دراین مرحله شما باید با حرکات و رفتارتان از او حمایت کنید و به او اجازه ابراز وجود دهید تا احساس عدم موفقیت در هرکاری برایش پیش نیاید. مثلا جملاتی منفی مانند «تو خیلی کوچولو هستی، به این دست نزن، این کار را بکن» را نگویید. چرا که دراین صورت تکیه کودک برخود که یکی از اساسی ترین اصول اعتماد به نفس است، تضعیف می شود.

پس از ۲ سالگی

فرزند دلبند شما حالا دیگر به خوبی راه می رود، کم کم صحبت می کند و… دریک کلمه جایگاه او در خانواده مهمتر شده است.

از دو سالگی به بعد، بچه بیشتر از گذشته مستقل شده است اما اهمیت مسائلی مانند نگاه کردن، بغل کردن، حرف زدن و… که تا الان مهم بوده بر قوت خود باقی است. وقتی دوسال و نیم از زندگی کوچولو می گذرد، هویت او کاملا شکل گرفته است. کودک سرزنش، عدم ارزش دادن از طرف دیگران و جملاتی که کمی با ناراحتی و ملامت همراه است را به خوبی درک می کند و آنها را برای خود تفسیر می کند. پس همچنان روش های تشویق و امیدواری را ادامه دهید.

استقلال بیشتر برای اعتماد به نفس بیشتر

پدر و مادر عزیز سعی کنید زمینه استقلال فرزندتان را فراهم کنید تا او احساس کند که می تواند به تنهایی کارهایش را انجام دهد و به خود اطمینان داشته باشد. وقتی سعی می کند بایستد، سینه خیز حرکت کند و…. با حرکات یا حرفهایتان به او قوت قلب دهید. زمانی که موفق شد کاری متناسب با سنش را انجام دهد، به او تبریک بگویید. حتی اگر آن را ناشیانه انجام دهد، بیفتد و یا آسیبی جزیی ببیند، فقط مهم این است که بگذارید به تنهایی هرچیزی را تجربه کند، البته به این شرط که خطری جدی برایش پیش نیاید.

کودکی که اعتماد به نفسش را ازدست داده است…

بین سنین نوزادی تا ۳ سالگی، نمی توان به طور کاملا حقیقی در مورد اعتماد به نفس صحبت کرد زیرا هنوز این احساس کودک در وجودش نهفته است. با این حال، دو حالت اساسی را باید در این باره در نظر گرفت:

گاه کودک منزوی می شود و درخودش فرو می رود. او بی حال و سرد است، علاقه ای به جستجو، کنجکاوی و بازی ندارد. این بچه کمی هم در ارتباط با دیگران نیز مشکل دارد. اما توجه داشته باشید: نمی توان گفت که هر بچه ای که این علائم را داشته باشد، اعتماد به نفسش را از دست داده است. بلکه اینها فقط نشانه هایی از این مشکل است.

درحالت دیگر، کودک شدیدا بیش فعال می شود، اما این فعالیت مثبت و سازنده نیست. او هیجان زیادی دارد و حتی یک لحظه آرام نمی گیرد. همانطور که شاید شما هم شنیده باشید این بچه شبیه بولدوزر است و همه در و دیوارها را خراب می کند و هیچ کدام از اسباب بازی ها از دست او سالم و در امان نیستند.

ریخت و پاش، شلوغ کاری، جست و خیز و بالارفتن از در و دیوار بین ۲۰ تا ۲۴ ماهگی تقریبا در بین بچه ها واضح و روشن است.

این نوع رفتارهای خراب کارانه همچنین در ارتباط با دیگران نیز دیده می شود. این در حالی است که کودک که اصولا مشکل اعتماد به نفس ندارد، مهاجم و پرخاشگر نیست.

و در پایان باید گفت که کمبودهای عاطفی کودکان در اولین سال زندگی، به سختی جبران می شود.

منبع : روزنامه کیهان