دسته: شعر و قصه

شعر کودکانه نهنگ و ماهی

  دریاچه آبی رنگه توش ماهی و نهنگه ماهی رو موج می شینه نهنگ اونو می بینه می گه نهنگ…
شعر و ترانه

شعر کودک آسمان هم خندید

  پدرم گفت: « برو» گفتم: چشم» مادرم گفت: «بیا» گفتم: «چشم» هر چه گفتند به من، با لبخند گوش…
شعر و ترانه

شعر کودکانه ۲پر ۲پر ۴ پر

۱۰ تا پرستو با هم یکباره پر کشیدند در آسمان آبی پر پر پر پریدند با پر زدن رسیدند به…
شعر و ترانه

شعر کودکانه چتر نی نی

یه روز بابای نی نی وقتی اومد به خونه آورد برای نی نی یه چتر بچه گونه حالا نی نی…
شعر و ترانه

شعر کودک برف های سردتر

    نی نی توی حیاطه چشمش به آسمونه منتظره برف بیاد از ابر دونه دونه به ابر میگه :چرا…
شعر و ترانه

شعر کودکانه سه ستاره

باد آسمان را دیشب تکان داد سه تا ستاره در دستم افتاد بودند آن ها بسیار زیبا یک دانه اش…
شعر و ترانه

شعر کودکانه جوراب

یک چیز تازه فهمیده ام من کاری ندارد جوراب شستن من شستم آن را امروز با دست چون مادر من…
شعر و ترانه

شعر کودک سفره ی شام

شش دانه قاشق شش دانه بشقاب نان و نمکدان یک کاسه ی آب دیگی پر از آش یک شام ساده…
شعر و ترانه