برچسب: شعر کودکانه

شعر کودکانه جوراب

یک چیز تازه فهمیده ام من کاری ندارد جوراب شستن من شستم آن را امروز با دست چون مادر من…
شعر و ترانه

شعر کودک سفره ی شام

شش دانه قاشق شش دانه بشقاب نان و نمکدان یک کاسه ی آب دیگی پر از آش یک شام ساده…
شعر و ترانه

شعر کودک نسیم

یک دوست دارم که مهربان است جایش همیشه در آسمان است او صورتم را هی می کند ناز یا توی…
شعر و ترانه

شعر کودکانه حرفهای آبی

  آب آبی است آسمان آبی است موجِ دریای بی‎کران آبی است آبی آرامش است، خوشحالی است بال بال پرندگان…
شعر و ترانه

شعر کودک خوشحال و شاد و خندانم

خوشحال و شاد و خندانم  قدر دنیا رو می دانم خنده کنم من دست بزنم من  پا بکوبم من  شادانم…
شعر و ترانه

شعر کودکانه پدر

  وقتی پدر در خانه آمد تنهائی ما هم سر آمد در را به رویش باز کردیم ما سوی او…
شعر و ترانه

شعر کودکانه آموزگار ما

  می‌گشایند باز مدرسه را مهرماه است، ماه مهر و امید روز دیدار دوستان می‌آید می‌توان باز روی یاران دید…
شعر و ترانه

شعر کودکانه عروسک قشنگ من

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده تو تخت خواب مخمل آبیش خوابیده یه روز مامان رفته بازار اونو خریده  قشنگ تر…
شعر و ترانه