برچسب: قصه کودکانه
قصه عروسی خاله حلزون
حلزون کوچولو صبح زود بیدار شد. دور خودش چرخید و شادی کرد. چون مامان می خواست گردن بند مرواریدش را…
شعر و قصه
قصه کودکانه کلاغ پیر
در یک جنگل زیبا کلاغ پیری زندگی می کرد که در زمستان به خاطر برف سنگینی که می بارید، سخت…
شعر و قصه
قصه کودک تولد هزار دست
خانم هزار پا تخم گذاشته بود. اما از توی تخمش یه بچه بیرون اومد که هزار پا نبود. هزار دست…
شعر و قصه
قصه کودکانه پنگوئن شکمو
یکی بود یکی نبود، یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن…
شعر و قصه
قصه کودکانه مداد نق نقو
یک مداد بود نق نقو، هر وقت مشق می نوشت می گفت: « وای چه قدر بنویسم. خسته شدم. از…
شعر و قصه
قصه علی کوچولوی بازیگوش
علی کوچولو و مامانش می خوان امروز با هم برای خرید به بازار برن. مامان علی بهش می گه: پسرم،…
شعر و قصه
قصه گلسر گمشده و جغد دانا
یکی بود یکی نبود.غیر ازخدا هیچ کَس نبود. یه جنگل داریم مثل تمام جنگلای دنیا قشنگ وپرازدرخت. حیوونهای زیادی توی…
شعر و قصه
قصه ماهی کوچولو و کرم
ماهی کوچولو داشت دنبال غذا می گشت . یه دفعه یه کرم دید که داره تو آب وول می خوره…
شعر و قصه