برچسب: قصه کوتاه

قصه عروسی خاله حلزون

حلزون کوچولو صبح زود بیدار شد. دور خودش چرخید و شادی کرد. چون مامان می خواست گردن بند مرواریدش را…
شعر و قصه

ماجرای دندان خرگوش

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود در یک جنگل زیبا یک خرگوش بازیگوش بود که خیلی…
شعر و قصه

قصه کودکانه تمساح دهان گشاد

حیوونای جنگل دور درخت بلوط جمع شده بودن و داشتن آگهی روی درخت رو می خوندن. چه سر و صدایی…
شعر و قصه

قصه کودکانه پنگوئن شکمو

یکی بود یکی نبود، یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن…
شعر و قصه

قصه گل‌سر گمشده و جغد دانا

یکی بود یکی نبود.غیر ازخدا هیچ کَس نبود. یه جنگل داریم مثل تمام جنگلای دنیا قشنگ وپرازدرخت. حیوونهای زیادی توی…
شعر و قصه

قصه کودک، تی‌شرت دی دی

یکی بود یکی نبود، یک تی شرتی بود که صاحبش یک پسر بچه به اسم دی دی بود. دی دی…
شعر و قصه