برچسب: داستان

قصه خرس کوچولو و زنبورهای عسل

خرس کوچولو از خواب بیدار شد. دلش می خواست برای صبحانه یک دل سیر عسل بخورد. به طرف کندوی زنبورها…
شعر و قصه

قصه تپلی شکمو

یکی بود یکی نبود... خرس کوچولویی بود که اسمش تپلی بود آخه خیلی تپل و چاق بود خیلی هم تنبل…
شعر و قصه