برچسب: داستان کوتاه

قصه جوجه کوچولوی ترسو

جوجه ای بود که خیلی ترسو بود. تو زیرمین خونه رضا کوچولو قایم شده بود و هیچ جا نمی رفت.…
شعر و قصه

قصه ماهی کوچولو و کرم

ماهی کوچولو داشت دنبال غذا می گشت . یه دفعه یه کرم دید که داره تو آب وول می خوره…
شعر و قصه

قصه کودک تلاش پاندا

خرس پاندا از خواب بیدار شد و برای پیدا کردن غذا به راه افتاد. اما هنوز چیزی نرفته بود که…
شعر و قصه

قصه کودکانه تیک تاک

یکی بود یکی نبود. یک ساعت کوچولویی بود که هیشه عقب می موند. اون همیشه با تمام سرعت کار می…
شعر و قصه

مون جادوگر

مون جادوگر داستان زنی جادوگر است که با عصای جادوییش شیطنت های بسیاری می کند. اما گاهی اوقات اوضاع به…
معرفی کتاب

قصه فقط یک جعبه

یک جعبه، وسط جاده افتاده بود. روباهی از راه رسید. روباه که همیشه گرسنه بود، جعبه را بو کرد و…
شعر و قصه

قصه کودکانه بادکنک حسود

بچه ها دو تا بادکنک خریدند. یکی سفید و یکی صورتی . هر دو تا بادکنک را باد کردند و…
شعر و قصه

قصه چرا آقا چیپسه غش کرد؟

شب یلدا بود. سبد میوه ها پر شده بود از میوه های رنگارنگ. پرتقال های چاق و چله. سیب های…
شعر و قصه