پدر و مادر یک چیز را باید به روشنی بدانند و آن این است که از طریق جر و بحث و مشاجره با فرزندان نمی توان به نتیجه مطلوبی رسید، چه در آن مشاجرات والدین پیروز شوند و چه فرزندان. بدون شک تربیت فرزندان از اساسی ترین کارکردهای خانواده است و یکی از ملزومات تربیت موثر فرزندان این است که والدین سعی کنند بچه هایشان را با در نظر گرفتن شرایط و احساسات موجود در زمان حال درک کنند. در گذشته جامعه به طور کامل حامی والدین بود. بچه ها باید صددرصد مطیع پدر و مادرشان می شدند و هیچ نظری نمی دادند.امروزه بچه ها انتظار دارند که حقوقی برای خودشان داشته باشند و به عنوان یک انسان با آنها رفتار شود. اگر پدر و مادرها مایلند که فرزندشان را درک کنند باید به شرایط فرهنگی و آداب و رسومی که بچه در آن بزرگ می شود، توجه داشته باشند. تغییرات قابل توجهی از گذشته تا امروز در جامعه به وجود آمده، اما اگر والدین می خواهند یک رابطه دوستانه با فرزندشان برقرار کنند و در آموزش آنها موثر باشند باید خودشان، اعمالشان، انتظارات و اهدافشان را به خوبی بشناسند و مهمتر از آن با اصول پایه تربیت فرزند آشنا باشند. در این مبحث به چند اصول اساسی که در تربیت فرزندان اهمیت زیادی دارد اشاره می کنیم.

 

اصول پایه تربیت فرزند

اصول پایه تربیت فرزند

نظم و انضباط

در نظم، موضوع مورد بحث ما تنها پاکیزگی و آراستگی نیست. ما باید افکار، احساسات، عقاید و رفتارمان را به سوی نظم و انسجام قاطع سوق دهیم. در اینجا می توانیم از نقش موثر والدین و روشی که اعضای خانواده به حقوق یکدیگر احترام می گذارند و مسئولیت هایشان را برآورده می سازند یاد کنیم. مذهب می تواند برای رسیدن به نظم و ثبات و یکپارچگی نقش مهمی را در زندگی مان ایفا کند. با دستیابی به نظم در خانه خودمان می توانیم به ایجاد نظم در جهان و برقراری صلح و شادی در میان همنوعان نیز کمک کنیم.

 

صلح و سازش

دومین اصل آن است که اجازه ندهیم تضاد و ناسازگاری در عقاید موجب جنگ و درگیری پرخاشگرانه شود. والدین به خوبی می دانند که کدام نوع از بحث و گفت وگوهایشان منجر به توافق و کدام منجر به اختلاف و ناسازگاری می شود.یک چیز باید برای همگی ما روشن شود و آن این است که نمی توانیم از طریق جر و بحث و مشاجره به نتیجه مطلوبی برسیم، چه در آن مشاجرات پدر و مادر پیروز شوند و چه فرزندان. والدین هرگز نباید خودشان را درگیر دعواهای بچه ها بکنند اما باید با حفظ فاصله بهترین راه را انتخاب نمایند. هر چه والدین کمتر دخالت کنند بیشتر و بهتر به نتیجه می رسند. بنابراین ما به عنوان والدین باید کنار بنشینیم و تنها زمانی دخالت کنیم که بدانیم حرف یا عملکردمان مثمر ثمر واقع شود. البته همیشه باید جلوی کتک کاری بچه ها را بگیریم. وقتی بچه های کوچک داد و بیداد سر می دهند پدر و مادرها می توانند با ایجاد یک نوع سرگرمی و با گفتن داستانی خنده دار فکر و ذهن آنها را منحرف کنند. باید به فرزندانمان یاد بدهیم که برقراری صلح و آرامش در خانه اولین گام برای رسیدن به صلح در کل جامعه است.

 

تشویق

سومین اصل که در تمام مذاهب و مدارس روان شناسی مورد تایید می باشد، تشویق کردن است. اگر فرزندانتان را باور داشته باشید می توانید شجاعت را در آنان تقویت نمایید. هرگز آنها را نا امید و دلسرد نکنید، بلکه با درک عیب ها و ضعف هایشان آنها را دوست بدارید و به آنان اعتماد و اطمینان داشته باشید.

 

هدایت معنوی

آخرین اصل از اصول چهارگانه، هدایت معنوی و مذهبی است. اگر بچه ها را به حال خود رها کنیم آنان معیارها و ملاک هایی برای خود خواهند ساخت که ممکن است خیلی مفید و ارزشمند نباشد و اصول پایه ما که همان نظم و ثبات است را برآورده نسازند. مهم تر از همه آن است که آنها مسیرشان را گم می کنند و قدرت و توانایی شان را باور نمی کنند. چنین بچه هایی به والدینشان احترام نمی گذارند و به مردم دیگر نیز توجهی نمی کنند و غرق در علائق خودشان می شوند. سرانجام آنها ممکن است کاملا تحت تاثیر اصول خوشایند قرار بگیرند.این اصول به غیر از اثرات منفی که به همراه دارد پیوند آینده شان را نیز با خطر روبه رو می کند.برای پدر و مادری که دارای ایمان مذهبی هستند ترس از خداوند در این شرایط حائز اهمیت است. امروزه تاثیر این عقیده بیش از گذشته است. بنابراین کسی که از خدا می ترسد کسی است که تمام سعی خودش را می کند که به خاطر عشق به خداوند، اطاعت از فرمان و حکم الهی را سر لوحه زندگی اش قرار دهد و این حکم الهی همان قوانینی است که باعث زندگی بهتر و کامل تر ما انسان ها می شود.

منبع : روزنامه آرمان