دسته: شعر و قصه
شعر کودک زیبایی ای ایران
زیبا زیبا زیبایی, ای ایران میهن خوب مایی , ای ایران هم کوه و جنگل داری, هم دریا هم…
شعر و ترانه
شعر روز پدر
بابای خوب و نازم عزیز دل نوازم تو نعمت خدایی تو خوب و با وفایی خدا تو را نگهدار که…
شعر و ترانه
قصه کودکانه بادکنک حسود
بچه ها دو تا بادکنک خریدند. یکی سفید و یکی صورتی . هر دو تا بادکنک را باد کردند و…
شعر و قصه
شعر مهد کودک، روزهای رنگین هفته
هفت تا مداد رنگی من توی جعبه دارم مثل رنگین کمانه رنگاشو می شمارم هفتا پرنده با هم تو لانه…
شعر و ترانه
قصه چرا آقا چیپسه غش کرد؟
شب یلدا بود. سبد میوه ها پر شده بود از میوه های رنگارنگ. پرتقال های چاق و چله. سیب های…
شعر و قصه
قصه هدی کوچولو و اسباب بازی هایش
هدی کوچولو مدتی بود که رفته بود مهد کودک، اما هنوز نتونسته بود برای خودش دوستی پیدا کنه وهمیشه تنها…
شعر و قصه
شعر کودکانه خانواده
مامان جون من چه مهربونه دوسش دارم خیلی زیاد خودش می دونه یه شاخه گل هدیه ی ماست برای مادر…
شعر و ترانه
داستان توپی که باد نداشت
یکی بود یکی نبود. توپی بود که باد نداشت و گوشه ی حیاط افتاده بود. پشت دیوار حیاط، یک پارک…
شعر و قصه