برچسب: قصه شب
قصه کودکانه غذایم را خودم میخورم
احسان کوچولو که دیگه بزرگ شده و می تونه قاشق و چنگال را درست توی دستای کوچیکش بگیره، تصمیم گرفته…
شعر و قصه
قصه کودکانه دوستی گوزن و زرافه
سر ظهر بود و توی باغ وحش، حیوانات در حال استراحت بودند و آروم با هم حرف می زدند. فیل…
شعر و قصه
قصه ماهی کوچولوی قرمز
در گوشه ی یک دریای عمیق، ماهی کوچولوی قرمزی بود که به همراه پدر و مادرش داخل یک صدف سفید…
شعر و قصه
قصه آموزنده یه تیکه پنیر واقعی
موشه، خواب بود و داشت خواب پنیر می دید و تو خواب حسابی کیف می کرد. اما ناگهان از خواب…
شعر و قصه
قصه دریا چطوری درست می شه؟
یه روز مامان و بابا به همراه نی نی و داداشی، کوله بار سفر بستن و رفتن سفر؛سفری شاد و…
شعر و قصه
قصه کودکانه خونه قشنگ حلزون
حلزون از خیلی وقت پیش با کرم خاکی دوست بود. اونا بیشتر وقتشون رو از صبح تا شب با هم…
شعر و قصه
داستان برادر كوچولو
یک روزوقتی نرگس کوچولو از خواب بیدارشد مادرش را ندید.به جای مادر،مادربزرگ داشت توی آشپزخانه چای دم می کرد.نرگس نگران…
شعر و قصه
قصه کودکانه دردسر خانم عنکبوته
در گوشه ی حیاطی یک خانه کوچک و نقلی بود. خانه خالی بود و عنکبوت های زیادی در آن به…
شعر و قصه