3

درخت سبزپوشم
شکفته ام به گلشن
بهار غنچه بارم
پر از شکوفه ام من.

دو کاکلی عاشق
لبالب از ترانه
به روی شاخه هایم
گرفته آشیانه.

ز شاخسار سبزم
شکوفه می تراود
برای من شباهنگ
ترانه میسراید.

میان شاخه هایم
پر است از هیاهو
که گرم گفتگویند
هزار سار پر گو.

روم به سوی خورشید
در آسمان سبکبار
کشد مرا در آغوش
کند ز بوسه سرشار.

دهد سلام بر من
سپیده بوسه باران
کند مرا نوازش
طلوع صبح گاهان.

نثار میکنم من
صفا به زندگانی
دهم به باغ هستی
طراوت و جوانی.