یکی از مسائل مهم تربیتی عنایت به شیوه های آموزش و یا به تعبیری چگونگی نهادینه کردن تعالیم و مفاهیم دینی در ذهن و دل و جان کودکان است. از این روی در این نوشتار به نکته هایی چند در این زمینه اشاره می کنیم و بحث و جست وجوی بیش تر و دقیق تر را به عهده مشتاقان این عرصه وامی گذاریم.

در مباحث مربوط به تعلیم و تربیت گفته می شود پذیرفتنی ترین تعریف تربیت، از «قوه» به «فعل» درآوردن استعدادها، قابلیت ها و توانمندی های آدمی است. این نکته مهم به ویژه برای تربیت کودکان، هنگامی اهمیت بیش تری می یابد که به مسئله گرایش های فطری سالمی که در نهاد کودکان نهفته است، توجه پیدا کنیم. بر این اساس، چگونگی نگرش و احساس کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل و پدیده های گوناگون، پایه های نخستین رفتارها و شخصیت سازی آنان را پی می ریزد. به همین سبب، عنایت به خوشایند بودن احساس بچه ها نسبت به مسایل، به ویژه آموزه های دینی بسیار حایز اهمیت است. بنابراین اگر به طریقی احساس خوشایندی را در بچه ها پدید آوریم، زمینه های یادگیری رفتارهای مطلوب و آموزه های دینی را در آن ها ایجاد کرده ایم.

آموزه های دینی برای کودکان

کانون خانواده به عنوان مرکز و هسته اصلی جامعه در این زمینه نقش مهمی برعهده دارد و از آن جا که برترین، شایسته ترین و خوشایندترین یادگیری ها، یادگیری غیرمستقیم است که بدون اعمال فشار و اجبار و با کمال رغبت انجام می پذیرد، آموزش غیرمستقیم و یا ضمنی با بهره گیری از الگوهای رفتاری (از جمله پدر و مادر) کارآیی و تأثیر عمیقی پیدا می کند.

از همین روست که در رفتار پاکان با کودکان به این نکات ظریف، توجه فراوان شده. ماجراهای سجده های طولانی پیامبر بزرگوار ما به خاطر این که امام حسن یا امام حسین علیهم السلام روی دوش یا پشت ایشان می نشستند، نشان گر این نکته اساسی است. این رفتار فرستاده و خدا که درود همه پاکان بر آن بزرگوار باد افزوده بر ضرورت رعایت حال و احترام به کودکان، مبین این مسئله نیز هست که به گونه ای باید عمل کرد که بچه ها نسبت به مسائل مذهبی و معنوی احساس لذت بیشتری پیدا کنند، احساسات آن ها در مسجد و به هنگام نماز و به طور کلی همه فرایض و سنت های دینی خدشه دار نشود و به قول معروف خاطره ناخوشایندی از مراسم مذهبی پیدا نکنند…

نکته قابل توجه دیگر این است که گزینش و بهره گیری از تأثیرگذارترین قالب ها یعنی قالب هنری (نظیر نمایش، داستان و شعر) به فراموشی سپرده نشود؛ زیرا هنر تجلی درونی های انسانی است و بر این اساس کسی که می خواهد از چنین شیوه ای استفاده کند، خودش باید متأثر از هنر باشد و به تعبیر دیگر اعتقاد، ایمان قلبی و التزام عملی به آن چه می گوید یا می نویسد داشته باشد. زیرا سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.

اصولا آموزه های دینی زیبا و با شکوهند و انتقال آن ها نیز باید باشکوه و زیبایی هر چه بیش تر صورت بگیرد. تأکید بر استفاده از هنر، یعنی زیباترین و برترین شیوه ارائه و انتقال مطالب به این سبب است.

از حضرت امام رضا علیه السلام سخن به این مضمون در دست داریم که خداوند بیامرزد کسی را که امر ما را احیا کند، یعنی تعالیم ما را انتشار دهد و به دیگران بیاموزد. چون هرگاه مردم زیبایی ها و عمق کلام ما را دریابند، از آموزه های ما پیروی خواهند کرد.

بنابراین، انتخاب قالب هنری و اعتقاد و اعتنا به مفاهیم دینی اصلی مهم و اساسی در ارائه این گونه مطالب به دیگران، از جمله کودکان و نوجوانان به شمار می رود. هم چنان که عمل به دستورات دینی یکی دیگر از ارکان این مسئله است. در حقیقت کودکی که تجلی عملی اعتقاد و باور دینی را در پدر، مادر، معلم و یا مربی خود ببیند، زمینه های پذیرش آن باور، در وجودش بیش تر از گفتار و یا سفارش آنان، فراهم می شود.

همچنین مسئله مخاطب شناسی بسیار در خور توجه است. هنگامی که با کودکان سروکار داریم، به مصداق مثل معروف «چون سروکار تو با کودک فتاد پس زبان کودکی باید گشاد» بایستی به توانایی های ذهنی و فکری یا درک و دریافت بچه ها، حتی آشنایی آن ها با گنجینه واژه ها توجه لازم را داشته باشیم و مطالب و مفاهیم را با عنایت به نیازها، تجربه ها و ویژگی های سنتی کودکان به آنان ارائه کنیم. به همین گونه باید اعتماد کودکان و نوجوانان را به خودمان جلب کنیم تا گفتار و نوشتار ما را بهتر بپذیرند.

البته مسایلی مثل زمان، مکان و زبان مناسب برای ارائه مطالب، توجه به ظرفیت فکری کودکان، اندازه و میزان آموزش، نشاط انتقال دهنده و گیرنده مطالب نیز از عوامل دخیل به شمار می آیند.

مستند بودن مطالب ارائه شده یکی دیگر از نکته های مهم در این زمینه است. کسی که می خواهد مفاهیم دینی را به دیگری به ویژه به کودک انتقال دهد، ابتدا باید به درست و خالص بودن آن مطالب اطمینان داشته باشد تا آموزه های دینی به پیرایه های غیردینی آمیخته نشود. بنابراین پژوهش و مطالعه در منابع موثق، معتبر و دست اول، از نیازهای اولیه هر فردی برای تلاش در این زمینه است. بدیهی است که هر چه به سرچشمه نزدیک تر باشیم، به آب زلال تری دست می یابیم.

همچنین اطلاعات و داده های ما به کودکان و نوجوانان باید به گونه ای دقیق، سنجیده و ظریف باشد و با توجه به ذهن کنجکاو و پرسش گر آنان تنظیم و تعریف شود.

از سوی دیگر، در ارائه داستان ها، مطالب و محتواهای دینی مبالغه و خیال پردازی های آن چنانی جایگاه چندانی ندارد. نقش عنصر خیال در این گونه موارد، گسترده نیست و درحد معقول و به گونه ای است که وفاداری نسبت به متن و محتوا را خدشه دار نسازد. در واقع خصلت اصلی مفاهیم دینی، صحت و دقت آن هاست.

تشویق، ترغیب و ایجاد انگیزه برای کودکان برای تمرین عملی عبادات و انجام آموزش های مذهبی، هم چون شرکت در نماز جماعت یا مراسم دینی و جلسه های مذهبی، از نکته های مهم دیگری است که باید با دقت و ظرافت به آن پرداخت تا اعمال نیک و دستورات و تعالیم مذهبی ملکه ذهن و جان بچه ها شود و انجام آنها به طور مستمر برای آنان آسان و دوست داشتنی گردد.

به تداوم آموزش در سنین گوناگون و اندیشیدن به راه های برتر و زیباتر برانگیختن کودکان به عمل به آموزه های دینی، به گونه ای هنرمندانه و برخوردار از جاذبه نیز باید تأکید کرد.

اصل تدریجی بودن آموزش و انتقال مفاهیم نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. باید در موقعیت های زمانی و مکانی مؤثر در انتقال محتوا و پیام هم دقت کرد. همچنان که نباید انتظار داشت در یک جلسه یا برنامه ذهن و فکر کودک را به انبوهی از مطالب گوناگون مشغول ساخت، زیرا در این صورت قابلیت جذب مطالب، به شدت کاهش می یابد. سخن آخر آن که باید همواره به یادداشته باشیم که برای کودکان مان غذای فکری آماده کنیم، پیش از آن که دشمنان دست به چنین اقدامی بزنند!